ارسطو در بندر دیلم
شب یلدای ارسطو
لباس ارسطو هدیه شب یلدای مامان جون فرحنازشه . ...
نویسنده :
مامان ليلي
10:25
ارسطو در حال نقاشی کردن
دایی امین
سلامی دوباره
پسرکم سلام . اول از همه منو ببخش که چند ماهی میشه نتونستم به وبلاگت سر بزنم. امیدوارم بتونم جبران کنم و حتماً تعدادی از عکسهای این مدت که نشون دهنده رشد و بزرگ شدنت هست رو میزارم . اصلاً نگران نباش. پسرم , میتونم بگم که دیگه خیلی عالی صحبت می کنی و جمله های قشنگ میسازی. عاشق نقاشی اون هم فقط " گل خوشگل " هستی. تمام شارژ موبایل من هم خودت تمام می کنی . چون دیگه یاد گرفتی و به هرکی که دوست داری زنگ می زنی . به بابا , مامان جون , عمه جون و ... و میگی دوجا ( کجا ) رفتی ؟ از کلمه خودم و خودت هم خیلی استفاده می کنی . یه مدتی هم که دایی امین اومده بود , می گفتی : این چی بود ؟ مثلاً اگه پشه رد میشد ...
نویسنده :
مامان ليلي
10:03